آرشیو مطالب

پارک جزیره

با مبینا اینا رفتیم شام پیتزا بعدش رفتیم پارک جزیره کلی به آیناز خوش گذشت کلی بازی کرد وقت برگش هم گریه می کرد نمی خواست باید ولی تو ماشین خوابش برد ...

نویسنده : مامانی

18:35

23 آبان 1391

812 0 1 ادامه مطلب

عید غدیرآبان 91

شنبه با دایی عزیز اینا ناهار بیرون رفتیم موقع برگشت رفتیم زمین کشاورزی دایی مجید اتفاقاً دایی مجید و زن دایی هم اونجا بودن آیناز هم مشغول کشاورزی ...

نویسنده : مامانی

22:25

14 آبان 1391

338 0 0 ادامه مطلب

تنهایی

با سلام صبح یکشنبه اومدم اهواز آیناز رو گذاشتم پیش مامان جونش ، خیلی دلم تنگه براش قربونش برم که نیست دسم به هیچ کاری نمی ره!!!! عزیز دلم باهاش تلفنی صحبت کردم میگه مامان شب نشده زودی از مدرسه بیا

نویسنده : مامانی

17:23

8 آبان 1391

240 0 0 ادامه مطلب

دوست کوچولوی آیناز

خرس بزرگ خونه دایی امیره،کلاً آیناز دایی امیر رو با خرس بزرگ می شناسه!!! ...

نویسنده : مامانی

15:25

29 مهر 1391

778 0 0 ادامه مطلب

مسافرت همدان شهریور 91

ازش می خواستم ژست بگیرم عزیزمامان با این ژست گرفتنش!!!!!!!!!!!!!! ...

نویسنده : مامانی

17:18

24 مهر 1391

252 0 0 ادامه مطلب

با باز شدن مدارس امسال دیگه آیناز رو مهد نمی ذارم روزایی که کلاس میرم باباش مرخصی می گیره پیشش می مونه تا باباش بیفته تو شیفت از این ثابت صبحی در بیاد که کمتر مرخصی بگیره خدا کریمه. ولی آیناز چقدر باباش رو اذیت می کنه !!!!! ...

نویسنده : مامانی

20:20

10 مهر 1391

400 0 1 ادامه مطلب